«پسر آشیخ محمود» تجدید چاپ شد
تاریخ انتشار: ۲۱ شهریور ۱۴۰۲ | کد خبر: ۳۸۶۷۰۷۳۹
کتاب «پسر آشیخ محمود»، خاطرات حسین علائی، به چاپ دوم رسید.
به گزارش گروه فرهنگی خبرگزاری دانشجو به نقل از روابط عمومی انتشارات ایران، جلد اول کتاب خاطرات و تاریخ شفاهی دکتر حسین علائی با نام «پسر آشیخ محمود» را شاید بتوان از معدود کتابهای حوزه تاریخ شفاهی انتشارات ایران دانست که در چاپ اول با استقبالی بسیار گسترده روبهرو شد.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
«پسر آشیخ محمود» خاطرات زندگی پرفراز و نشیب حسین علائی از فرماندهان ارشد دوران هشت سال دفاع مقدس و مدیران کشور در عرصههای مختلف بعد از دوران جنگ اسـت. او به عنوان نویسنده در این کتاب تلاش کرده تا با شرح جزئیات، به روایـت دقایق حیات خود از تولد، کودکی تا بحبوحههای انقلاب، دفاع مقدس و پس از آن بپردازد.
در واقـع، خواننده این کتاب از دریچه نگاه حسین علائی به فراسوی مهمترین وقایع و رخدادهای کشور در نیمقرن گذشته ورود پیدا میکند و از نزدیک با فرایند تصمیمگیریهای کلان کشور آشنا میشود و در جریان امور ناگفتهای قرار میگیرد که در این تصمیمات تأثیرگذار بودهاند.
نکته قابل توجه در مورد کتاب «پسر آشیخ محمود» این است که کتاب توانسته نظر بسیاری از شخصیت سیاسی کشور از تمامی طیفهای فکری را به خود جلب کنید که نمونۀ بارز این استقبال حضور نمایندگانی از طیفهای مختلف سیاسی در مراسم رونمایی از جلد اول کتاب بود.
این کتاب برای اولین بار بهار سال جاری در ۶۶۴ صفحه و با قطع وزیری به چاپ رسید و حالا با گذشت کمتر از ۴ ماه به چاپ دوم رسیده است.
علاقهمندان میتوانند این کتاب را از سایت انتشارات موسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران به نشانی ketabir.com تهیه کنند.
منبع: خبرگزاری دانشجو
کلیدواژه: معرفی کتاب انتشار کتاب نقد کتاب بازنشر کتاب پسر آشیخ محمود حسین علائی
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت snn.ir دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری دانشجو» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۸۶۷۰۷۳۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
نوه امام خمینی در خارج از کشور چه شغلی دارد؟
خانم معصومه حائری یزدی همسر آیتالله سید مصطفی خمینی و دختر آیتالله شیخ مرتضی حایری یزدی صبح روز ششم اردیبهشت ۱۴۰۳ خورشیدی در تهران درگذشت.
آن طور که عصر ایران روایت کرده است؛ وی مادر سید حسین و مریم خمینی بود. حجتالاسلام سید حسین خمینی از اوایل دهه ۶۰ عملا از عرصههای رسمی و رسانهای کنار است و خواهر او (نوه امام خمینی) هم در خارج از کشور زندگی میکند و به طبابت و کارهای علمی اشتغال دارد و خانواده برای دفن مادر منتظر بازگشت اوست. (دو فرزند دیگر در کودکی درگذشته بودند).
از نکات شگفتآور زندگی خانم حایری این که به رغم آن که عروس ارشد امام خمینی و منتسب به یک خاندان بزرگ و مشهور روحانی دیگر هم بود زندگی بسیار عادی و گاه توام با سختی و رنج داشته است.
او شیفته سید مصطفی خمینی بود و خاطرات هجران او را با اشک بیان میکرد و همچون اعضای خانواده امام که آقا مصطفی را «داداش» خطاب میکردند او هم عادت کرده بود همسرش را این گونه خطاب و حتی بعد از فقدان چنین یاد کند.
با این که عروس ارشد امام اهل مصاحبه با رسانهها نبود، اما برای اولین بار اول آبان ۱۴۰۰ و به مناسبت چهلوچهارمین سالگرد درگذشت مشکوک سید مصطفی خمینی گفتوگویی با او منتشر شد که بسیار مورد توجه قرار گرفت خصوصا جاهایی که حکایت از نگاه امروزین آقا مصطفی خمینی داشت و تصویر متفاوتی از فرزند فقید امام ترسیم میکرد.
درباره فرزندان چنین گفته بود: «خدا چهار فرزند به من داد که دو تا از آنها از دنیا رفتند و الان تنها حسین و مریم برای من باقی ماندهاند. هر دو دختر بودند و یکی در ایران و یکی در نجف از دنیا رفت. اولی چند روز بعد از به دنیا آمدن از دنیا رفت و علتش هم این که اوضاع ما در آن ایام به خاطر مسائل انقلاب خیلی ناجور و نامناسب و دگرگون بود و در همان ایامی که تازه این دختر به دنیا آمده بود، نیروهای دولتی وارد منزل ما شدند و هول و هراس ایجاد کردند و حال خود من خیلی بد و خراب بود و شاید این بچه بر اثر همان مسائل مُرد و از دنیا رفت.
دومی هم بلافاصله بعد از تولد و بر اثر یک بیماری کشنده از دست رفت؛ البته برخی به من میگفتند که این فرزندم، پسر بوده ...»